استاد ماهر (دکتر قلب من) [فصل دوم] P{❸⓿}

میا:هر چی که باشه یا میره یا خودمون میبرمش
جین:باشه وقتی دادخواست طلاق اومد دستتون شوکه نشین
جین داشت میرفت که ..
شوگا:و..ولی من دوسش دارم ..
جینهو با ین حرف شوگا وایستاد
شوگا ادامه داد:
م..من اشتباه کردم، هر چی گفتم از ته دلم‌ نبود ، من واقعا به اون نیاز دارم *گریه*میدونی چقدر منتظرش بودم؟میدونی چقدر واسه به دست اوردنش تلاش کردم؟میدونی چقدر گریه کردم و زجر کشیدم وقتی که به دست هیونجین...
دیگه چیزی نگفت و نشست رو زمین و گریه میکرد
همه داشتن نگاشون میکردن ، شوگا توی جمع گریه نکرده بود و الان داشت بین این همه آدم این کارو میکرد
جینهو دیگه نتونست تحمل کنه ، دستاشو از دستای جین دراورد و رفت سمت شوگا
نشست رو دوتا زانوش و شوگا رو بغل کرد:
میدونی چقدر تنگت بودم؟ فک میکردم بالاخره ...
هیونجین: بالاخره چی؟نجاتت میده؟
همه به سمت صدا برگشتن ..
هیو:مشتاق دیدار آقای جانتان اوه نه نه نه بهتره بگم آقای پارک جیمین ..
دیدگاه ها (۳۸)

استاد ماهر (دکتر قلب من) [فصل دوم] P{❸➊}

استاد ماهر (دکتر قلب من) [فصل دوم] P{➋➒}

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط